onsdag 6 maj 2015

نیکولا مادزیروف



Nikola Madzirov 1973 
« بازمانده »
نیکولا مادزیروف/  سهراب رحیمی
   
از هر حقیقتی که درباره ی اصالت درختان و رودخانه ها و شهرها بود؛ خودم را جدا کردم
نامم خیابانی خواهد شد برای خداحافظی
و قلبم  در عکس های رادیولوژی دیده خواهد شد.
من  خودم را حتی از تو جدا کردم
 ای مادر تمامی آسمان ها و خانه های بی غم!
حالا خون من؛  پناهنده ای ست متعلق به ارواح بی شمار و زخم های باز
خدای من در فسفر کبریت زندگی می کند؛
در خاکستری که فرم درخت را حفظ می کند
وقتی  می خوابم به نقشه ی جهان احتیاجی ندارم
حالا سایه ی گندمزار؛ امیدم را می پوشاند
و کلمات من همانقدر با ارزشند
که یک ساعت دیواری از کار افتاده ی  قدیمی 
از خودم جدایی ساز کردم
تا به پوست تو برسم که بوی عسل و باد می دهد
به نام تو  که معنای تشویش می دهد و آرامم می کند و
دروازه های شهر را در خوابهای من باز می کند
از هوا، ازآب، از آتش خودم را جدا کردم

خاکی که از آن تشکیل شده ام
 خانه ی من است

ترجمه از مقدونی به سوئدی میودراگ استانکوفسکی
ترجمه از سوئدی به فارسی: سهراب رحیمی

****


نیکولا مادزیروف در سال 1973 در مقدونیه متولد شد. او شاعر؛ منتقد و مترجم حرفه ای ست و شعر هایش به اکثر زبانهای مهم دنیا ترجمه شده اند. او سالها درکلاسهای دانشگاههای امریکا و انگلیس در حوزه ی شعر و نقد شعر ؛ به عنوان مدرس؛شرکت 
فعال داشته است

Translation to Persian by Sohrab Rahimi

Nikola Madzirov, f. 1973 i Strumica, Makedonien.
.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar