Nikola Madzirov 1973
« بازمانده »
نیکولا مادزیروف/ سهراب رحیمی
از هر حقیقتی که درباره ی اصالت درختان و رودخانه ها و شهرها بود؛ خودم را جدا کردم
نامم خیابانی خواهد شد برای خداحافظی
و قلبم در عکس های رادیولوژی دیده خواهد شد.
من خودم را حتی از تو جدا کردم
ای مادر تمامی آسمان ها و خانه های بی غم!
حالا خون من؛ پناهنده ای ست متعلق به ارواح بی شمار و زخم های باز
خدای من در فسفر کبریت زندگی می کند؛
در خاکستری که فرم درخت را حفظ می کند
وقتی می خوابم به نقشه ی جهان احتیاجی ندارم
حالا سایه ی گندمزار؛ امیدم را می پوشاند
و کلمات من همانقدر با ارزشند
که یک ساعت دیواری از کار افتاده ی قدیمی
از خودم جدایی ساز کردم
تا به پوست تو برسم که بوی عسل و باد می دهد
به نام تو که معنای تشویش می دهد و آرامم می کند و
دروازه های شهر را در خوابهای من باز می کند
از هوا، ازآب، از آتش خودم را جدا کردم
خاکی که از آن تشکیل شده ام
خانه ی من است
ترجمه از مقدونی به سوئدی میودراگ استانکوفسکی
ترجمه از سوئدی به فارسی: سهراب رحیمی
****
نیکولا مادزیروف در سال 1973 در مقدونیه متولد شد. او شاعر؛ منتقد و مترجم حرفه ای ست و شعر هایش به اکثر زبانهای مهم دنیا ترجمه شده اند. او سالها درکلاسهای دانشگاههای امریکا و انگلیس در حوزه ی شعر و نقد شعر ؛ به عنوان مدرس؛شرکت
فعال داشته است
Translation to Persian by Sohrab Rahimi
Nikola Madzirov, f. 1973 i Strumica, Makedonien.
.